! مفشار
وه بدینسان مفشار این تن بیمار مرا
تنگ آغوش سیه ، ای شب دیوانه گیج
دست بردار ... برو
دست و پای دل بی رحم و گنه کار مرا
بر تن مرده این عشق فسون کار مپیچ
****
مرد؟
افسوس ... ولی مرگ وی افسوس نداشت
مرده بود او ز نخستین شب بیداری عشق
و کنون کو هوسی ، کو نفسی ؟؟؟
تا ببارم بر سرش ، مویه کنان سیل سر شک
****
ریخت؟
ای اشک جگر سوخته آخر ز چه رو
بی سبب از دل غم دیده فرو غلطیدی
مگر از این زن بی عاطفه ی حادثه جو
در همه عمر ، چه مهری ، چه وفایی ،دیدی؟
***
تا روح بشر به چنگ زر زندانیست
شاگردی مرگ ، پیشه ای انسانیست
جان ار ته دل طالب مرگ است ، دریغ
در هیچ کجا برای مردن جا نیست
*****
آسمان مرده  تابوت سپیدی از ابر
کهنه و زنگ زده
که سیاهی شب تار رخش رنگ زده
تنگ آغوش فشرده ،دل آزرده و  سرد
اختران و مه ماتم زده درد
بر دل نازکشان چنگ زده
****
زیر بال و پر این تیرگی رنج اندوز
خسته و کوفته از کار ملال آور روز
روح فرسوده و تن سوخته از فرط تلاش
در ره کسب معاش
با هزاران غم بنیان شکن سینه خراش
دل پر از ناله و آه
لخت و ماتم زده و خسته دل و خانه خراب
اهل دل رفته به خواب
******
در پریشانی ، یک همهمه ی درد آلود
پیکرش گمشده در عرش امواج کبود
بحر وارونه ، که در مکتب عشاق پریش
آسمانش نامند
میزند آب به هستی همه
وز اعماق سکوت
مرگ آشفته دل و تشنه به پا می خیزد
*****
به ستوه آمده از تیرگی وحشتبار
آسمان ، کینه به دل داده زکف صبر و قرار
ساعتی چند بلا وقفه فرو میریزد
اشک سر گشته به دامان شب حسرت بار
*****
نیست بیدار کسی
جز دو انسان پریش
جز شباهنگ سیه دل ، که در آن وادی دور
میزند چنگ به قلب شب تار
وز سرا پرده محزون دل هیچ کسی
بر نیاید نفسی
********
نازنینم چه دعا بهتر از این
گریه ات از سر شوق
خنده ات از ته دل
هر غروبت دلشاد
******
دوستــتــا ن دارم
به ژرفا و پهنا و بلندایی
که روحم را توان رسیدن به آن هست ،
آنگاه که سرشار از حسی ناپیدا
به نهایت بودن
و کمال زیبایی هستم !

بی وفایی

در میان بی رحمی دنیا مرا با یک دنیا حسرت و غم تنها گذاشتی و دستان غریبم را
میان هزاران پلیدی رها کردی تا بخوانم لالایی رفتنت را تو با یک دنیا درد و انتظار بدون
هیچ سخنی رفتی و مرا با یک دنیا سوال تنها گذاشتی بگو بعد از رفتن تو من با این درد
زجر اور چه کنم بعد از رفتن تو من با این انتظار چه کنم در میان دلتنگی های کبود من
خیره به ردپای توام و مثل عاشق چشم انتظار برگشتن ات در کنارم در میان تمام بغض
هایم برایت دعا کردم که شاید افریننده ی یکتا بشنود صدای دلم را من ارام ارام نظاره گر
رفتنت شدم با کوله باری از غم و درد برای رفتنت دعا کردم امشب در این تاریکی ابدی
من دلتنگ توام دلتنگ ان نگاه مهربانی که گاهی غمخوارم بود و پا به پای غصه های
من اشک ریخت دلتنگ ان دستانی که در اوج تنهایی گر ما بخش وجودم و زندگیم بود
اما اینک من تنهای تنها به انتظار بر گشتن تو ای مونس جانم نشسته ام نمی
دانم چرا تقدیر مرا در مرداب زمانه غرق کرده است ولی من با هزاران امید که تو روزی
به من هدیه دادی من به انتظار نشسته ام تا برگردی کنارم اه ... چقدر تنهایم
چشمانم بعد از رفتن تو بارانی است و دلم تنهای تنها بعد تو در دل را به روی همه
بسته ام و فقط منتظر توام تا برگردی به خانه ی دلم ... زمانی گفتی زندگی زیبا است
اما ای مونس جانم زندگی بی تو بی معنا است ... زندگی بی تو برایم بی مفهوم
است سخت است بی تو زنده بودن با بودنت من جون میگیرم ای تاروپود این تن بی
جان من بی تو میمیرم نگذار با رفتن تو بمیرم بگذار مثل همیشه عاشقت باشم بگذار
سر رو شونه هات بگذارم بگذار تکیه گاه این تن بی جان من تو باشد بگذار دستانت را
بگیرم بر ان بوسه زنم و فریاد بزنم دوستت دارم ...اری من دوستت دارم من عاشق
توام عاشق تویی که برایم زندگانی هستی عاشق تویی که دنیایم هستی اری من
عاشق ام عاشق تو...عاشق بودنت در کنارم ...عاشق ان نگاه مهربانت...عاشق
بوسیدنت...عاشق تو ...اری عاشق...بگذار در دامانت بمیرم بگذار اشک شرم خود را
به پایت بریزم ... بگذار با تو باشم ... نگذار با رفتنت نابود بشم... بگذار با تمام وجودم
فریاد زنم ای دنیا ... ای هستی ... من عاشقم... و عشقم را دوست دارمtanhaiiiiiii 

                                            Love

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو:
من می شناختم او را
،
نام تو راهمیشه به لب داشت
،
حتی در حال احتضار!

آن دل شکسته عاشق بی نام و بی نشان
،
آن بی قرار،

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو:

هر روز پای پنجره غمگین نشسته بود

و گفتگو نمی کرد جز با درخت سرو

در باغ کوچک همسایه
!
شبها به کارگاه خیال خویش

تصویری از بلندی اندام می کشید

و در تصورش

تصویر تو بلندترین سرو باغ را
تحقیر کرده بود...

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو:

او پاک زیست
پاک تر از چشمه ی نور ،همچون زلال اشک،

یا چو زلال قطره باران به نوبهار،

آن کوه استقامت
،
آن کوه استوار

وقتی به یاد روی تو می بود

می گریست
!
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو

او آرزوی دیدن رویت را

حتی برای لحظه ای از عمر خویش داشت
!!!
اما برای دیدن توچشم خویش را

آن مروارید سرشک غوطه ور آن چشم پاک را،

پنداشت،

آلوده است و لایق دیدار یارنیست
!
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو:

آن لحظه ای که دیده برای همیشه بست

آن نام خوب بر لب لرزان او نشست

شاید روزی اگر

چه ؟ او ؟ نه آه ... نمی آید !

اما اگر آمد به او بگو،

من به دعای آمدنش نشسته بودم...

 

شب سردی است، و من افسرده
راه دوری است، و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
می کنم، تنها، از جاده عبور
دور ماندند ز من آدم ها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افروز مرا بر غم ها
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر، سحر نزدیک است
هر دم این بانگ بر آرم از دل
وای ، این شب چقدر تاریک است
خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من، لیک، غمی غمناک است

تو چه رنگی هستی ؟

 
 
در صورتیکه تاریخ تولد شما در:
اول فروردین ماه باشد سیاه هستید.
بین دوم فروردین تا 11 فروردین باشد ارغوانی هستید
بین 12 تا 21 فروردین باشد. شما سرمه ای است
بین 22 فروردین تا 31 فروردین باشد نقره ای هستید.
بین یکم اردیبهشت تا 10 اردیبهشت باشد سفید هستید.
بین 11 اردیبهشت تا 24 اردیبهشت باشد شما آبی هستید.
بین 25 اردیبهشت تا سوم خرداد باشد شما طلائی رنگ هستید.
بین 4 خرداد تا 13 خرداد باشد شما شیری رنگ هستید.
بین 14 خرداد تا 23 خرداد ماه باشد شما خاکستری هستید.
بین 24 خرداد تا دوم تیر ماه باشد شما رنگ خرمائی هستید.
سوم تیر ماه باشد رنگ شما خاکستری است.
بین 4 تیر ماه تا 13 تیر ماه باشد شما قرمز هستید.
بین 14 تیر ماه تا 23 تیر ماه باشد شما نارنجی هستید.
بین 24 تیر ماه تا سوم مرداد ماه باشد شما زرد هستید.
بین 4 مرداد ماه تا 13 مرداد باشد شما صورتی هستید.
بین 14 مرداد تا 22 مرداد باشد شما آبی هستید.
بین 23 مرداد تا یکم شهریور باشد شما سبز هستید.
بین 2 شهریور تا 11 شهریور باشد شما قهوه ای هستید.
بین 12 شهریور تا 21 شهریور باشد شما کبود رنگ هستید.
بین 22 شهریور تا 31 شهریور باشد شما لیموئی هستید.
متولدین یکم مهر ماه زیتونی هستند.
بین 2 مهر تا 11 مهر ماه ارغوانی هستید.
بین 12 مهر تا 21 مهر ماه شما رنگ سرمه ای دارید.
بین 22 مهر ماه تا یکم آبان ماه شما نقره ای هستید.
بین 2 آبان تا 20 آبانماه باشد شما سفید هستید.
بین 21 آبانماه تا 30 آبانماه باشد رنگ شما طلائی است.
بین یکم آذر ماه تا 10 آذر ماه باشد شما شیری رنگ هستید.
بین 11 آذر ماه تا 20 آذر ماه باشد شما خاکستری هستید.
بین 21 آذر تا 30 آذر باشد شما خرمائی رنگ هستید.
متولدین اول دیماه نیلی رنگ هستند.
بین دوم دی ماه تا 11 دی ماه باشد رنگ شما قرمز است.
بین 12 دی ماه تا21 دی ماه باشد شما نارنجی هستید.
بین 22 دی ماه تا 4 بهمن ماه باشد شما زرد هستید.
بین 5 بهمن تا 14 بهمن ماه باشد شما صورتی هستید.
بین 15 بهمن تا 19 بهمن ماه باشد شما آبی هستید.
بین 20 بهمن تا 29 بهمن ماه باشد شما سبز هستید.
بین 30 بهمن تا 9 اسفند ماه باشد شما قهوه ای هستید.
بین 10 اسفند تا 20 اسفند باشد شما کبودی رنگ هستید.
بین 21 اسفند تا 29 اسفند باشد لیمویی هستید.
 
**************************************************
 
قرمز
با نمک و دوستداشتنی، مشکل پسند اما همیشه عاشق.......و
اینطور بنظر میرسد که مورد محبت نیز باشید. با روحیه و
بشاش اما در همان زمان میتوانید بد اخلاق هم شوید
قادرید با مردم بسیار خوب و با ملاطفت برخورد کنید و این
همان عشقی است که میتواند در راهی که در پیش دارید
همراهتان باشد
آدمهایی را که راحت صحبت میکنند دوست دارید این آدمها
باعث میشوند احساس راحتی بیشتری داشته باشید.
 
شیری رنگ
اهل رقابت و بازی دوست. دوست ندارد ببازد
 ولی همیشه بشاش است.
شما قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت
خود را بیرون بگذرانید، با دقت عشقتان را انتخاب میکنید
و بسادگی عاشق نمی شوید اما وقتی او را یافتید تا مدتهای
طولانی دوستش خواهید داشت.
 
نیلی
شما بیشتر متوجه نگاهتان هستید و استانداردهای بالائی در
انتخاب عشق دارید. هر راه حلی را با دقت و تفکر انتخاب
می کنید و بسیار بندرت مرتکب اشتباه احمقانه میشوید
دوست دارید رهبر باشید و به راحتی می توانید دوستان جدید
پیدا کنید.
 
خاکستری
جذاب و فعال هستید، شما هرگز احساستان را پنهان نمی کنید
و هر آنچه را که درونتان است آشکار می سازید. اما ضمنا
میتوانید خودخواه هم باشید. می خواهید مورد توجه باشید و
نمی خواهید بطور نا برابر با شما برخورد شود. میتوانید
روز مردم را روشن کنید. شما میدانید در زمان مناسب چه
بگویید و خوش اخلاق هستید.
 
سبز
خیلی خوب با افراد تازه کنار می آیید. در واقع آدم
خجالتی ای نیستی اما گاهی اوقات با کلماتت به عواطف مردم
آسیب می رسانید. دوست دارید تا مورد توجه و علاقه کسی
باشید که دوستش دارید ولی اغلب تنهایید و به انتظار فرد
مورد نظرت می مانید.
 
 
طلائی
شما میدانید چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است. آدم
بشاشی هستید و زیاد بیرون میروید. بسیار سخت میتوانی فرد
مورد نظرت را پیدا کنی اما وقتی او را یافتی تا سالیان
متمادی دوباره عاشق نمی شوی.
 
صورتی
شما همواره در تلاشید تا در هر چیزی بهترین باشید و دوست
دارید به سایرین کمک کنید. اما بسادگی قانع نمی شوی.
دارای افکاری منفی هستید و در جستجوی عشقی شورانگیز
مانند آنچه در قصه هاست هستید.
 
زرد
شما شیرین و بیگناهید ، مورد اعتماد بسیاری از مردم ،
 و دارای رهبریتی قوی در ارتباطاتتان هستید. شما خوب تصمیم
 
میگیرید و انتخاب درستی در زمان مناسب می گیرید. همواره
در افکار داشتن روابط عاشقانه بسر می برید.
 
خرمائی
باهوشید و میدانید چه چیزی درست است. میخواهید همه چیز
را مطابق میل خود کنید که گاهی میتواند بدلیل عدم توجه
به نظر دیگران مشکل ساز باشد. اما در مورد عشق صبور
هستید. وقتی فرد مورد نظرتان را یافتید برایتان دشوار
است فرد بهتری پیدا کنید.
 
نارنجی
در مقابل اعمالتان مسئولیت پذیر هستید، می دانید چگونه
با مردم رفتار کنید. همواره اهدافی برای دستیابی به آنها
دارید و حقیقتا برای رسیدن به آنها تلاش میکنید ، فردی
آماده رقابت هستید. دوستانتان برایت بسیار مهم هستند و
قدر آنچه را که دارید میدانید، گاهی اوقات واکنشتان
زیادی شدید است و علت آن نیز احساساتی بودنتان است.
 
ارغوانی
اسرار آمیز هستید، بهیچوجه خودخواه نیستید ، زود و آسان
نظرتان جلب میشود. روزتان با توجه به خلقتان میتواند
غمگین یا خوش باشد. بین دوستان محبوب هستید اما میتوانید
دست به عمل احمقانه ای نیز بزنید ، بسادگی امور را
فراموش میکنید. بدنبال شخصی هستید که قابل اعتماد باشد.
 
لیموئی
آرام هستید، اما بسادگی عصبانی می شوید. به آسانی حسادت
می ورزید و در مورد چیزهای کوچک اعتراض میکنید، نمی
توانید به یک کار بچسبید اما دارای شخصیتی هستید که
اعتماد و علاقه همه را جلب میکند.
 
نقره ای
خیال پرداز و بامزه اید ، دوست دارید چیز های جدید را
بیازمایید. علاقه دارید خود سازی کنید و بسادگی می
آموزید، براحتی میتوان با شما صحبت کرد و شما نصایح خوبی
میدهید. وقتی موضوع دوستی است متوجه میشوید نمی توان به
کسی اعتماد کرد، اما وقتی دوستان واقعی خود را یافتید تا
پایان عمر به آنها اعتماد میکنید.
 
سیاه
شما یک مبارز هستید و دارای انگیزه اید. اما تغییر در
زندگی را نمی پسندید. زمانی که تصمیمی گرفتید، روی
تصمیمتان تا مدتها پای می فشارید. زندگی عشقی شما نیز
توام با مبارزه است و مثل همه نیست.
 
زیتونی
شما روشن قلب و آدم گرمی هستید. همراه خوبی برای فامیل و
دوستانید. خشونت را نمی پسندید و میدانید چه چیزی درست
است. شما مهربان و بشاش هستید اما بسادگی به مردم حسادت
نورزید.
 
 
قهوه ای
 فعال و ورزشکارید ، برای دیگران مشکل است که به
شما نزدیک شوند. زمانی که متوجه میشوید نمی توانید به
چیزی که میخواهید دستیابید ،‌ بسادگی تسلیم شده آنرا رها
میکنید.
 
آبی
اتکا به نفس کمی دارید و خیلی ایرادی هستید. هنرمند
هستید و دوست دارید عاشق شوید ، اما میگذارید عشقتان از
دستتان برود چون در این مورد از مغزتان فرمان میگیرید نه
از قلبتان.
 
سرمه ای
 شما جذابید و عاشق زندگی خود هستید ، نسبت به همه
چیز دارای احساسی قوی هستید و خیلی زود گیج میشوید
زمانی که از دست شخص یا اشخاصی عصبانی می شوید برایتان
مشکل است آنها را ببخشید.
 
سفید
شما آرزو و اهدافی در زندگی دارید زود حسادت می ورزید
نسبت به دیگران متفاوت و گاهی اوقات عجیب هستید اما همه
این حالت شما را دوست دارند.
 
کبود
احساسات شما بسادگی و ناگهانی تغییر میکند اغلب تنها
هستید ، مسافرت را دوست دارید. انسان صادقی هستید ولی
حرف مردم را زود باور میکنید. یافتن عشق برای شما سخت
است و گمگشته عشق هستید.

دل نوشت


 
ای عاشق در انتظار چه نشستی ؟
در انتظار بادهای پائیزی .باران های بهاری.برگ های زرد ویا شکوفه های ارغوانی؟......
انتظار بیهوده است،پنجره را باز کن،جدال را بشکن،غبار را بشوی و خاطره ها را به خاطره ها بسپار .....
تا پایان پایان ها ماندست این است زندگی...این است روزگار...!
دیدم دلم گرفته هوای گریه دارم تو این غروب غمگین دور از رفیق و یارم.....
دیدم دلم گرفته دنیا به این شلوغی این همه آدم اما من کسی رو ندارم....
دیدم غروبه اما نه مثل هر غروبی پهنای آسمونو، از غم ندیده بودم ،هرگز به این شلوغی
دیدم که جاده خستس از اینکه عمری بستس
اونم تموم حرفاش یا از هجوم بارون یا از پلی شکستس
اونم تموم راهاش یا انتها نداره یا از میونه بستس
من و غروب و جاده رفتیم تا بینهایت از دست دوری راه یکی نکرد شکایت
گم شدیم از غریبی من و غروب و جاده
از بس هوا گرفته از بس که غم زیاده پر از غبار غم بود هر جا نگاه می کردی
کی داشت خبر که یک روز میری که بر نگردی
دیدم غروبه اما نه مثل هر غروبی ...!

 

شعر


 

کی اشکاتو پاک می کنه شبا که غصه داری
دست رو موهات کی میکشه وقتی منو نداری
شونه ی کی مرهم هق هقت میشه دوباره
از کی بهونه میگیری شبای بی ستاره
برگ ریزونای پاییز کی چشم برات نشسته
از جلو پات جمع می کنه برگای زرد و خسته
کی از سرود بارون قصه برات میسازه
از عاشقی میخونه وقتی که راه درازه
کی از ستاره بارون چشماشو هم میذاره
نکنه ستاره ای بیاد و یاد تو رو نیاره
نکنه ستاره ای بیاد و یاد تو رو نیاره

داستان عاشقی من


 

یک روز در خزان بی پایان بودن،
در تکرار روزهای بی احساس
 و در جستجوی بهانه‌ای برای گریز چشمان او بود
 که مرا از قاب خاک برون برد،
 پروازی فراتر از افسون و خوابی بیش از جنون.
 
 در آن هنگام غرورم را گم کردم و نیاز را یافتم،
 قدرتی به عمق یقین.
 با گفتن راز دل وارد دریایی بی‌کران شدم
و حال با قلبی لبریز از زمزمه عشق سرگردان
در سفر چشمهای اویم و با تمام وجود می‌خوانم؛

گر شوم مجنون ز عشقت، تا ابد دیوانگی معنا ندارد...


فرصت


چون به دیدار دوست می روی ؛
دیدار را دریاب
کسی چه می داند ؟
شاید فرصتی دیگر دست ندهد
آنگاه پشیمانی سودی نخواهد داشت
درست همان گذشته نشکفته است که آزارت می دهد
همان چیزی که می خواهی بگویی و نمی توانی
کسانی هستند که آرزو دارند به کسی بگویند
دوستت دارم
و سالها دو دلند و این را بر زبان نمی رانند
روزی می رسد که او رفته است
و عاشق می گرید و فریاد می کند
نتوانستم به او بگویم دوستش دارم ...

یار خوب


هنوز میشه تو چشات خیلی چیزا رو پیدا کرد.
میشه با گر گر دستهای تو خیلی کارا کرد
میشه تو چشمای تو گم شد و مرد
میشه دریا رو به به بغض تو سپرد.
میشه با چشم تو رنگها رو شناخت
میشه بهترین ترانه ها رو ساخت
میشه تو چشم تو آتیش بازی کرد
میشه با چشم تو تیر اندازی کرد
نگو دیره
من از این فاصله ها بد جوری گریم میگیره
نگو دیره
من از این بی خودیها بد جوری گریم میگیره
میشه هر قصیده رو با چشم تو اندازه گرفت
میشه با چشم های تو قدیمیها رو زنده کرد
همه کاشکاریها ترانه ها
همه ماشین دودیها مثنوی ها
میشه فریاد زد و رفت تا ته دشت
میشه در یا شد و از خشکی گذشت
نگو دیره
من از این فاصله ها بد جوری گریم میگیره
نگو دیره
من از این بی خودیها بد جوری گریم میگیره